سبد خرید

  • ما را دنبال کنید

معرفی کهن‌ترین نقشه جغرافیایی آذربایجان در جهان

معرفی کهن‌­ترین نقشه جغرافیایی آذربایجان در جهان

مقدمه

امیر هوشنگ انوری (پژوهشگر و نویسنده)

تحقیق­ های جدید سرآغاز تاریخ نقشه­‌نگاری (کارتوگرافی) را به مکتب جغرافیای یونان باستان نسبت داده است. در حالی­‌که هم اکنون نمونه ­های قدیمی‌­تری از نقشه­‌های جغرافیایی مربوط به تمدن‌های کهن‌تری چون چین، هند و ایران وجود دارد. از جمله نقش‌ه­ای بسیار قدیمی مربوط به دوره هخامنشی که در آن پاسارگاد در مرکز جهان شناخته شده قدیم ترسیم شده است و معرفی و بررسی آن در دست تحقیق نگارنده قرار دارد. افزون بر این، اکنون هیچ نقشه‌ای که تاریخ رسم آن مربوط به عصر یونان باستان باشد در دست نیست. البته این به آن معنا نیست که دانش جغرافیای یونانی فاقد نقشه بوده است؛ بلکه منظور این است از اصل آن نقشه­‌ها اکنون اثری نیست و به سبب گزند حوادث در فاصلۀ زمانی طولانی که سپری شده سندی به دست ما نرسیده است. حسین مونس، دانشمند برجسته مصری و استاد دانشگاه قاهره به روشنی مستند کرده که امروز تقریباً هیچ نقش ه­ای از یونان قدیم به جای نمانده و آنچه با این عنوان موجود است نمونه ­هایی هستند که از سده های  15و 16م به این سو توسط کارتوگرافان اروپایی، اما به نام یونانی­‌ها تهیه  شده است (بنگرید به دو کتاب: مونس، حسين (1967) الجغرافيه و الجغرافيين في الاندلس، مادريد: موسسة المطالعات الاسلامي؛ مونس، حسين (1986) تاريخ الجغرافيه و الجغرافيين في الاندلس، قاهره: مكتبة مدبولي). واقعیت اینجاست که نقشه های مذکور به دست رسامانی چون جیاکومو گاستالدی (1500- 1565 م)، جرارد مرکاتور (1512- 1594م)، آبراهام اورتلیوس (1527- 1598م)، جان اسپید (1522- 1629 م) و . . . کشیده شده ­اند با این ویژگی که اطلاعات و شکل نقشه­‌ها  مبتنی بر اطلاعات درج  شده در متون قدیمی جغرافی دانان یونانی چون آناکسیماندر ( 610- 546 پ.م)، هکاتوس ( 509- 472 پ.م)، هرودوت (484-425 پ.م) و مانند آن است.

با این مقدمه کوتاه اکنون می­توان پرسش مورد نظر این نوشتار را مطرح کرد: که با استدلال فوق کهن‌­ترین نقشه­ای که در حال حاضر از سرزمین باستانی آذربایجان در دست است کدام نقشه و متعلق به چه کسی است؟

منظور از نقشۀ آذربایجان نقشه­ای است که به طور مشخص به نمایش منطقۀ آذربایجان پرداخته باشد. به بیان امروزی نقشۀ منطقه ­ای، نه نقشه­هایی که گسترۀ وسیعتری را شامل شده­‌اند. مانند نقشه­‌های جهان‌­نما یا آسیا و یا حتی نقشه‌­های سرزمین ایران. تفاوت و اعتبار اصلی نقشه­های منطقه‌­ای ارایۀ جزییات مانند اسامی شهرها و آبادیها و نمایش دقیق­تر عوارض طبیعی و ترسیم اطلاعات راهها است که نقشه­های جهان­نما نظر به رویکرد کلان نگری­شان فاقد آن­اند.    

نخستین کسی که می­دانیم جهان شناخته شدۀ قدیم را در قالب نقشه­های منطقه­ای متعدد ترسیم کرده، کلادیوس بطلمیوس (قرن اول و دوم م) برجسته­ترین کیهان­شناس و جغرافی­دان یونان عهد باستان است. او آسیا را در 12 نقشۀ منطقه­ای و همراه با ارایۀ جزییاتی که تا آن زمان بی­سابقه بود رسم کرد. هر نقشه را تابلو نام گذاشت و آذربایجان در سه تابلو نمود یافته است. در تابلوی پنجم برخلاف تابلوهای چهارم و سوم که قسمتهایی از آذربایجان دیده می­شود تمام منطقۀ آذربایجان کشیده شده است و  این نخستین نقشۀ منطقه­ای از منطقۀ مورد نظر ما است.  اما، به دنبال استدلالی که در بالا رفت باید دانست قديمي‌ترين نقشه‌هاي بطلميوس كه تاكنون يافت شده‌اند نه متعلق به او، بلکه باز ترسیمی بر اساس اطلاعات کتاب جغرافیا ی بطلمیوس­اند که قدمت آنها از سدۀ 7 ق/ 13 م قدیمی­تر نیستند. در حالی­که نقشۀ‌ مورد معرفی این پژوهش  متعلق به سدۀ 4 ق/ 10 م،َ يعني حدود سیصد سال قديمي‌­تر است! در نتیجه این نقشه، کهن­ترین نقشۀ منطقه­ای آذربایجان است که تاکنون یافت شدهاست و تا این زمان در جهان ناشناخته مانده و اینک برای نخستین بار است که معرفی می شود.

نقشه ­نگار

کهن­ترین نقشة جغرافیایی منطقة آذربایجان که در حال حاضر تنها یک برگ از آن درون نسخۀ خطی بسیار قدیمی در دست است متعلق به یک ایرانی به نام ابوزيد احمد بن سهل بلخي (ح 235 – 322 ق/ 849 – 934 م) است. او در ده شامستيان از رستاق نهر غربنكي كه يكي از دوازده نهر بلخ در خراسان بزرگ است، زاده شد؛ اما، پدرش سيستاني بود. در جوانی به بغداد رفت و در شمار شاگردان فیلسوف معروف ابويوسف يعقوب بن اسحاق كندي در‌آمد و از او فلسفه و هييت و احكام نجوم و طب و علم طبايع و اصول دين آموخت. ابوزيد بلخي از اولين فيلسوفان ايران دورۀ اسلامي است و از نخستين كساني است كه كوشيده است ميان فلسفه و دين آشتي ايجاد كند و او را بیشتر در مقام یک فیلسوف و مفسر می­شناسند؛ نه یک جغرافی­دان. اما، ابوزید افزون بر کتابها و رساله­های فراوان در علم قرآن و فلسفه و . . .، کتابی نیز در جغرافیا داشته به نام صورالاقالیم  که دربردارندة نقشه­ها و متن جغرافیایی او بوده است (برای آگاهی دربارة نقشه های جغرافیایی بلخی و مکتبی که بر اساس روش او در جغرافیا و نقشه نگاری به نامش مکتب بلخی عنوان گرفت، بنگرید به: گنجی، محمد حسن و امیرهوشنگ انوری (تابستان 1390)، «نقشه و نقشه نگاری در تمدن اسلامی»، فصلنامة علمی پژوهشی مطالعات تاریخ اسلام، ش9، صص97-126[قابل دسترسی در اینترنت]).

نسخه­ شناسی

اثر جغرافيايي بلخي که نقشۀ وی نیز در آن گنجانده شده بايد در سال 308 يا 309 ق/ 920 م يا كمي بعد تأليف شده باشد. اين كتاب در منابع مختلف نام‌هاي گوناگون دارد؛ جايي صور الاقاليم و جاي ديگر اشكال البلاد و جاي ديگر تقويم البلدان عنوان گرفته است و به نظر كراچكوفسكي همين قضيه نشان مي‌دهد كه متن اصلي كتاب، حتي در زمان‌هاي نزديك به مؤلف، ناشناخته بوده است. كتاب بلخي، اطلسي از نقشه­ها بوده كه پاره‌اي توضيح‌ها همراه داشته است(کراچکوفسکی، ایگنیاتی، تاریخ نوشته­های جغرافیایی در جهان اسلامی، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران: علمی فرهنگی، 1379، ص 157). بارتولد نيز تاييد کرده كه بلخي مجموعه‌اي از نقشه‌ها را ترسيم كرده است، چرا كه كتاب السماء العالم يا تفسير صور او، «مي‌تواند اثري باشد كه مؤلف دربارۀ توضيح نقشه‌هاي خود نوشته است.» (حدودالعالم من المشرق الی المغرب، با مقدمۀ و.و بارتولد و حواشی و. مینورسکی، تهران: دانشگاه الزهرا، 1389، ص 25)

تا پیش از این تنها سه نسخة خطی از کتاب بلخی توسط دانشمندان غربی شناسایی شده بود که قدیمی­ترین آنها تاریخ 589 ق/ 1193م داشت. اما خوشبختانه کوشش حقیر در یافتن دو نسخة بسیار ارزشمند دیگر که یکی اصلی و دیگری استنساخ آن است به ثمر نشست. و ناگفته نباید گذاشت که در یافتن هر دو نسخه تلاش محقق ارجمند آقای احمد خامه­یار بسیار راهگشا بود. نسخة خطی اصلی به قرن 4 ق/ 10م  یعنی زمان حیات نویسندهتعلق دارد و به شمارة 4354 در مجموعة شیخ عارف حکمت در کتابخانة دانشگاه ملک عبدالعزیز واقع در شهر مدینه نگهداری می شود. تلاش همکاران بعثة رهبری در مدینة منوره که موجب شد روگرفت (کپی) کامل و باکیفیت نسخه در اختیار اینجانب قرار  گیرد در اینجا شایستة تقدیر است. این کشف نگارنده همان طور که در تحقیقی جداگانه مفصل نیز بررسی کرده، ادعای برخی از دانشمندان غربی مانند دخویه را مبنی بر این­که اساساً از صور الاقالیم بلخی نسخه­ای نمانده و آن سه نسخه نیز رونوشتی از کتاب  مسالک و ممالک اصطخری هستند را بی­پایه خواهد ساخت.

بر اساس شناسنامۀ نسخه، مولف این نسخۀ خطی بی­تردید ابوزید بلخی است. زبان آن عربی با رسم الخط قرون سوم تا پنجم قمری است که در خزانۀ مامون عباسی در بغداد نگاهداری می­شده است. بعدها در دورۀ عثمانی عارف حکمت این نسخه را به مجموعۀ خود افزوده و اکنون در دانشگاه ملک عبدالعزیر در مدینه نگاهداری می­شود. 112 برگ 21 سطری با اندازۀ 21.5*21.5 سانتی­متر (ابعاد نقشه نیز همین است) دارد. در این نسخۀ گرانبها نوزده نقشة جغرافیایی شگفت انگیز به چشم می خورد. یازدهمین نقشه،  نقشة مناطق «ارمینیه و اران و آذربایجان» نام دارد و می­توان آن را با تمام آذربایجان بزرگ (آذربایجان شرقی، غربی، اردبیل و فسمتی از مناطق مجاور)، شرق آناطولی، بخش کوچکی از شمال کردستان عراق و تمام فقفاز جنوبی قابل انطباق دانست.

شرح مفاهیم جغرافیایی نقشه

توصیف و بررسی این نقشهاز قرار زیر است: 

برای درک بهتر مطالعة نقشه  از بالا به پایین صورت گرفته است. با دقتی در متن نیم دایرة سبز رنگِ سمت راست  می توان عبارت «بحر الخزر» را دید که نمایش دهندة بخشی از دریا است. رنگ سبز نماد عوارض طبیعی مانند آبها و کوهها است. در حاشیة پایین دریای خزر :سفیدرود و الجیل(گیلان)» دیده می شود.  دو خط موازی به همان رنگ از منهی الیه سمت چپ به دریای خزر پیوسته­اند که بالایی رودخانة کُر «نهر الکر» و پایینی رود اَرَس «نهر الرس» است. در بالاترین قسمت نوشته «بلاد آلان و السریر و قبق و غز و لک» که اسامی قبایل و سرزمینهای شمال قفقاز در اوکراین یا روسیة جنوبی امروز است. فاصلة دو رود کُر و اَرَس در نقشه سرزمین «الران»  (اران) است و باید آن را با جمهوری­های آذربایجان و گرجستان و ارمنستان (قفقاز جنوبی) یکی دانست. شهرهای آن در شمال رود کُر عبارت اند «باب الابواب (دربند)، شِروان، باکوه (باکو)، قَبَله (شمال جمهوری آذربایجان)، شَکی (نزدیک مرز داغستان)، شَماخیه (شماخی)».

بین کُر و ارس نیز: «بیلًقان (اکنون خرابه های شهر قدیمی کنار شوشا موجود است و نام شهرستانی در جمهوری آذربایجان)، بَردَعه (اکنون خرابه های آن شهر مهم که مرکز اران بوده در قسمت مرکزی دشت قَرَه باغ در شمال ارس وجود دارد)، جَنزه (گنجة امروز)، خُناق (شهری قدیمی در شرق تفلیس)، شَمکور، قَلیقَله (قالیلقلا)، تِفلیس».

در محدودة زیر رود ارس کوه «سبلان» با مثلثی نموده شده و زیر و اطراف آن شهرهای آذربایجان به شرح زیر خود می­نمایند:  در آنجا که به علت آسیب دیدگی نوار چسب سفید مشاهده می شود شهر «وَرَثان(به گفتة مینورسکی خرابه­های آن اکنون در التان دیده می شود، همان وَرَدانکَرد ارمنی است، شاید هم وَرزَقان امروز )، بَرزَند (باید همان قالا برزند در نزدیکی غرب شهرستان گرمی باشد)، اردبیل، مِیمَذ (میمَند که اکنون دهی است از شهرستان نیر)، سَراه (همان شهر سراب)، اُرم (چیزی دربارة انطباق آن با وضعیت فعلی نیافتم)، اهر، بَذ (قلعه بابک)، دَبیل (در ارمنستان قدیم قرار داشت)، سیسجان (بیرون از آذربایجان و در ارمنستان)».

در نیمة پایینی نقشه با مبدا گرفتن اردبیل می­توان شهرها و مفاهیم جغرافیایی زیر را استنباط کرد: «المیانج (میانه)، الخونج (کاغذکنان)، المراغه (مراغه)، دیرخرقان (دهخوارقان=آذرشهر)، اورمیه، سلماس، خوی، برکری، ارجیش، خلاط، بدلیس، میافارقین، آمد» که شش شهر آخر اکنون به جنوب شرق آناتولی و شمال کردستان عراق مربوط­اند.

«جابروان، تبریز، اشنه (مهاباد)» نیز در بالای دریاچة ارومیه که با مربع معلوم شده قابل تشخیص هستند.

از اطلاعات این سند کهن که اکنون هزار سال از قدمت آن می گذرد می­توان دریافت که آذربایجان در آن هنگام در آبادانی کامل به سر برده و شهرهای آن چنان مشهور بودند که در نقشه­ای جغرافیایی ثبت شده­اند. در مقایسۀ این نقشه با نقشۀ مشابه مربوط به مناطق دیگر در همین نسخه معلوم می­شود که آذربایجان از بابت شمار شهرهای بزرگ، روستاها و آبادیهای مهم و مسیرهای ارتباطی منطقه­ای مهم و پُر رونق بوده است.

افزون بر نام و شمار شهرها نکتة مهم قابل دریافت دیگر از نقشه مسیر راههای کهن است که با خطوط نارنجی رنگ متمایز شده و قابل تشخیص­­اند. اطلاعات این سند مشخص می­کند که در قرن سوم هجری/ نهم میلادی آذربایجان محل گذر و مبدا و مقصد راههای کاروان­روی متعددی بوده است و اردبیل که در زمان بلخی مرکز آذربایجان شمرده می­شده کانون پیوستن شاهراههای اصلی زیر با یکدیگر بوده است:

  1. اردبیل به زنجان در جهت جنوب شرقی که آذربایجان را با ری پیوند داده و ری خود چهارراهی ارتباطی به ویژه با مرکز ایران و مشرق بوده است. 
  2. اردبیل به آمد در جنوب غرب که موجب وصل شدن آذربایجان به منطقۀ پر اهمیت بین­النهرین (میان رودان) می­شده است.
  3. اردبیل به دبیل به سمت غرب  و رسیدن به آناتولی شرقی و از آنجا به دریای مدیترانه بوده است.
  4. اردبیل به بردعه به سوی شمال که آذربایجان را با سرزمینهای شمال رود ارس و قفقاز جنوبی پیوند می­‌بخشیده است.

نتیجه

با توجه به اینکه در حال حاضر قدیمی­ترین نقشه­هایی که از یونان باستان به دست ما رسیده  به قرن چهاردهم م تعلق دارند، نقشۀ ابوزید بلخی که در سدۀ نهم م تهیه شده هم اکنون کهن­ترین سند مصور جغرافیایی است که در مورد منطقۀ آذربایجان در اختیار داریم. مطالعۀ نقشۀ آذربایجان بلخی نشان می­دهد که نظر به فراوانی شهرها روستاها، سرزمین  مورد نظر ما در گذشته­ای بیش از هزار سال پیش (تاریخ رسم نقشه) بسیار آباد بوده است. همچنین نقشه به نمایش راههای کاروان روی باستانی پرداخته و معلوم کرده که در آن زمان، آذربایجان محل عبور شاهراهای اصلی دنیای قدیم در جهات چهارگانه بوده و نقش ارتباطی مهمی ایفا می­‌کرده است.

کلیدواژه: آذربایجان، نقشه‌­های تاریخی جغرافیای تاریخی

(خوانندگان برای مطالعۀ بیشتر دربارۀ موضوع این مقاله بنگرند به: انوری، امیرهوشنگ، اطلس تاریخی نقشه­ها و تصویرهای جغرافیایی آذربایجان، (1394)، تهران: ندای تاریخ)

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *