سفر «رناتو گوتوزو»
رناتو گوتوزو از مشهورترین نقاشان زاده هنر ایتالیا در قرن بیستم است. شهرت او را میتوان از دو جنبه بررسی کرد: در نگاه اول، موفقیت و شهرت او در میان عموم مردم، یعنی محبوبیت او، استثنایی بود، آن هم در کشوری که بهطورکلی همیشه نسبت به هنر معاصر بیتفاوت بوده است، همانطورکه نسبت به اسطوره هنر فاخر گذشته چنین است. او تنها هنرمند شناختهشدهای بود که در یک زبان رسمی، مضامین وجودی و اجتماعی را که سرشار از ارجاعات روایی و تا حد زیادی در دسترس بودند، کانون آثار خود قرار داد.
این ویژگیها باعث شده است که برخی از منتقدان ایتالیایی -حامیان کدهای رمزنگاریشده آوانگارد- تا حدودی به گوتوزو مشکوک نگاه کنند و نهتنها به ویژگیهای قدرتمند او، بلکه به ماهیت عمیقاً پرورشیافته زبان ویژه او نیز التفاتی نداشته باشند. آنها همچنین سهم اساسی او را در هنر ایتالیایی، ازجمله هنر آوانگارد، از طریق شیوههای اکپرسیونیستی دهه سی و بعداً با علاقهاش به پیکاسو در طول دهههای چهل و پنجاه را نادیده گرفتهاند.
در آن زمان، گوتوزو رهبر جنبشی بود که خصوصاً میراثی از هنرمندان اسپانیایی همواره مدنظر داشت که پتانسیل بهاصطلاح پست کوبیسم را توسعه داد و بدینترتیب انگیزه روشنی به تحقیق انتزاعی ارائه کرد که برای سالهای پس از جنگ جهانی دوم، در ایتالیا به مانند هر جایی دیگر، بهسوی دستهبندی کردن سازة هنری به معیارهای هندسی جهتیابی شده بود.
در عوض، گوتوزو، به اصول تصویری وفادار ماند. او پستکوبیسم را کنار گذاشت و ابتدا شیوة بیانگرایی را بهسوی اظهار نظرات اجتماعی و سپس بهسوی نقلِقول از زندگی روزمره هدایت کرد. همدردی و احساسات صریح او، مسیر تحقیقی را که امروزه در بازگشت به فیگوراسیون از جانب بسیاری از هنرمندان جوان، موضوعیتی محرز دارد، زنده نگه داشت.
من رناتو گوتوزو را در طول نمایشگاه اصلی پیکاسو در گالری ملی هنر مدرن در رم در سال ۱۹۵۳ (با صدوهفتاد نقاش و مجسمهساز) که بعداً به میلان منتقل شد ملاقات کردم. این یک رویداد اساسی برای هنر ایتالیا بود که در آن زمان در مناظرههایی بین هنرمندان واقعگرا و انتزاعی فرورفت. هرکدام از گروههای مخالف در آثار هنرمندان اسپانیایی استدلالهای متقاعدکنندهای را مشاهده کردند، درحالیکه مطبوعات تحت سلطه دیدگاه محافظهکارانه بودند، اعتراض شديداللحن خود را علیه بیعاطفگی هنر معاصر، که پیکاسو ترویجدهنده پرزیان آن بود، اعلام داشتند.
گوتوزو، به همراه معلم سابق من، ليونلو ونتوری[1]، از اعضای کمیته اجرایی بود و همچنین یکی از افرادی بود که مسئولیت اصلی او برگزاری نمایشگاه بود. این امر موجب دوستی او با پیکاسو شد. در آن زمان، من تازه فعالیت کاریام را شروع کرده بودم و یکی از اعضای سازمان بودم. جلسات کمیته و جو سنگین آنجا را به یاد میآورم؛ گوتوزو و ونتوری با زبانی تند باهم مجادله میکردند. اگرچه چند سال قبل، در زمان جبهة جدید هنر[2]، منتقد مدافع هنرمندی بود که او را در دوسالانه 1948 معرفی کرده بود.
بحث و جدلهای تند و شدید آنها را از هم جدا ساخت. ونتوری حامی گرایش بهاصطلاح انتزاعی-انضمامی شد که در آن ترتیب انتزاعی با تلمیحات و بیش از همه با رنگ، به منظره طبیعت جان میبخشید. گوتوزو از این ترکیب قدردانی نکرد، زیرا در نظر او بیحاصل و جزئی بود. او در عوض تداوم صریح تجربه تصویری را با تمایل قوی به مجسمهسازی هدف قرار داد، ولی با سبکی مشوش و پرچین و شکن -که با سبکهای طراحی نقاشان نووکنتو[3] بسیار متفاوت بود- در سالهای جوانی به شهرت رسید. او در مقام یک نقاش، شناختهشده بود که علیه دوران مقابله جو خلوصگرا، واپسگرا و گاهی پرطمطراق آن اکتشافات ایتالیایی بود که از جانب کارا[4]، کازوراتی[5]، کمپیگلی[6] و سیرونی [7]بین عصر مجلة والُری پلاستیچی[8] تا نقاشی دیواری دهه سی رهبری شدند.
ریشههای او -هرچند در مخالفت با تنوع- در آن جو پژوهش تصویری بود، ولی او از فاشکردن آنها امتناع کرد، برخلاف کارا و کازوراتی و درعینحال هنرمندان جوانتر چون موراندی[9]، کمپیگلی، ماریو مارینی[10] یا جیاکومو مانزو[11] (که کموبیش همسنوسال گوتوزو بود). حتی تجربه نقاشی دیواری که تأثیر بسزایی روی نقاشی ایتالیا در دهة سی گذاشته است، اثری بر روی گوتوزو نداشته، ولی درعینحال چیزی به سبک هنری او بخشیده است. چیزی که در مواردی متضاد و مخالف او بود. این مسئله با یک مورد مباحثهبرانگیز در ارتباط است که بدون رد کردن در مقیاس وسیع، فقط با بلاغت سبک سنتی آن رخ داد.
درواقع، تمامی آثار فراوان گوتوزو از پرواز از اِتنا پایان دهة ۳۰ آغاز میشود تا سالهای آخر -در فواصل منظم- که او آثار چشمگیری را خلق کرد. با وجود این، نقاش در جستوجوی نوعی پیوستگی با تعهد نسبت به هنرمندان گذشته است. در این رابطه او از میکل آنژ[12]، کاراواجو[13] و گویا[14] (که بهنوبه خود الگوهایی بودند که الهامبخش نقاشیهای دیواری بودند) و بهطور ایدئال گرنیکای پیکاسو را به آنها مرتبط کرد، اشاره کرد…
نوشته بخشی از مقاله مائوریتسیو کالوِسی است که درباره رناتوگوتوزو به رشته تحریر درآورده است. رِناتو گوتّوزو، نقاشی ایتالیایی و از نمایندگان پیشگام رئالیسم اجتماعی در دوران جنگ جهانی دوم و پس از آن، و از مخالفان فاشیسم بود. در دهۀ ۱۹۵۰، زمانی که دیگر نقاشان، عرصۀ انتزاع را میآزمودند، گوتّوزو به شیوۀ رئالیسم اجتماعی پرقدرتش وفادار ماند. دیدگاه سیاسی و اجتماعی، از اجزاء بنیادین آثار او بود. برای نخستین بار در ایران کتاب زندگی و زمانه گوتوزو که دربردارنده مقالاتی در خصوص شیوه و اندیشه او است و همچنین بخش زیادی از آثار او را منتشر کرده است توسط خانم هدی بلوری ترجمه شده است. این کتاب در بهار 1402 توسط انتشارات ندای تاریخ چاپ گردیده است.
[1] lionello venturi
[2] Fronte Nuovo delle Arti
[3] Novecento
[4] carra
[5] casorati
[6] campigli
[7] sironi
[8] valori plastici
[9] morandi
[10] marino marini
[11] Giacomo Manzù
[12] Michelangelo
[13] Caravaggio
[14] Goya