تئاتر در ایران
تئاتر در ایران قدمتی کهن ندارد اما این به آن معنا نیست که ایرانیان با تئاتر بیگانه بودند، در فرهنگ ایرانی بودند بازیگرانی که برای تفریح تودۀ مردم معرکهگیری میکردند، اما حقیقت این است که در هیچ یک از داستانهای ایران قدیم و در هیچ کتابی نشانهای حاکی از اینکه در ایران قدیم تئاتر و نمایشنامهنویسی وجود داشت دیده نمیشود و شرایط سیاسی حاکم بر جامعه ایران به گونهای بود که به نمایشهای مردمی هم که میتوانستند بنیادی برای تئاتر ملی باشند امکان رشد و بالندگی داده نشده بود. این روند تا نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی و دوران سلطنت ناصرالدین شاه ادامه داشت.
عصر قاجار برای تئاتر ایران از چند جهت دارای اهمیت است، در وحلۀ اول باید گفت در این دوره است که تئاتر به شکل و معنی امروزیش در ایران اجرا شد، دیگر اینکه در این دوره به ضرورت اجرای تئاتر با مضامین اجتماعی و فرهنگی پی برده شد و متفکران و فعالات اجتماعی استفاده از این هنر را نه از بُعد تفنن بلکه وسیلهای برای آگاهی مردم لازم و ضروری دانستند. همانطور که آقاى دکتر محجوب يادآور شدهاند، در کشورهايى که از آزادى بحث و انتقاد خبرى نيست و مردم در بيان مظالم و بيدادگریهاى زمامداران آزادى عمل ندارند، گروه دلقکها بهمناسبت آزادى کاملى که در بيان حقايق «در لباس هزل» دارند چون دريچهاى اطمينان تا حدى از عصيان و طغيان خلق جلوگيرى مىکنند.[1]
در اوایل قرن نوزدهم میلادی تئاتر غربی برای اعضای نخبگان و روشنفکران ایرانی ناشناخته نبود. هرچند ایرانیان تحصیلکردۀ خارجی آن را مستقیماً تجربه کرده بودند، اما هنوز تئاتر به معنای واقعی در ایران اجرا نمیشد؛ البته بازیگران اروپایی گهگاه به ایران سفر و در ایران نمایش اجرا میکردند. برای نمونه در یازدهم آوریل 1835/ 12 ذیحجه 1250ق بازیگران ایتالیایی در حیات عمومی قصر ملکحسین میرزا در ارومیه نقش ایفا کردند.[2] بعدها تجربۀ ابوالحسن خان ایلچی در «تئاتر باغ کوونت» با نمایش «لیر شاه» شکسپر و تجربۀ کسان دیگری که به اروپا رفتوآمد داشتند راه را برای توسعه و رشد تئاتر در قرن نوزدهم در ایران هموار کرد. این را باید دانست هنر تئاتر با ترجمه آثار اروپایی آغاز شد و «نمایشنامهنویسی بهمعنی اروپایی آن در ایران با دارالفنون و ترجمۀ نمایشنامههای مولیر آغاز گردید».[3]
نخستين تماشاخانهها، در محل مدرسۀ دارالفنون، پارک اتابک، پارک ظلالسلطان و پارک امينالدوله برقرار شده است.[4] در بخشی از دارالفنون تالاری با گنجایش حدود سیصد نفر به سبک اروپا بنا شده بود که بهطور خصوصی در آنجا نمایشهایی بهوسیلۀ هومر (معلم موزیک دارالفنون) و میرزا علیاکبر خان مزینالدوله نقاشباشی اجرا میشد.
تا سال 1288ش/1327ق هنر تئاتر در ایران کاملاً مردانه بود.[5] زیرا نهتنها زنان نمیتوانستند در صحنۀ تئاتر ظاهر شوند و مردان ایفاگر نقشهای آنها بودند،[6] بلکه اجازۀ حضور در تماشاخانه و مشاهدۀ تئاتر را هم نداشتند.
کمکم که ایرانیان با تئاتر آشنا شدند این فرهنگ را از اروپاییان اخذ و سعی کردند از طریق آن فضای سنتی جامعه را تغییر دهند. در دورۀ انقلاب مشروطه بهویژه بعد از فتح تهران آزادیخواهان به تأثیر اجتماعی تئاتر پی بردند و از هنر تئاتر بهعنوان وسیلهای برای تربیت توده و آشنا کردن آنها با عیوب قدیم و محاسن جدید استفاده کردند. …
[1]. راوندی، مرتضی، 1354 ، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، اميرکبير ، ج ۶، ص ۶۰۷
[2]. فلور، ویلم، 1398، تاریخ تئاتر ایران، ترجمۀ علیرضا براتی مقدم، تهران، نشر ژرف، ص 249
[3]. آرینپور، یحیی، از صبا تا نیما، چ پنجم، تهران، انتشارات زوار، ج 1، ص 337
[4]. راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ص ۶۱۶
[5]. آژند، یعقوب، 1373، نمایشنامه نویس در ایران (از آغاز تا 1320ش)، تهران، نشر نی، ص68
[6]. گوران، هیوا، 1360، کوششهای نافرجام (سیری در صد سال تئاتر ایران)، تهران، آگاه، ص74-72. در سال 1305ش در تهران، پای زنان مسلمان برای اولین بار در تاریخ تئاتر ایران با پافشاری شرکت کمدی ایران به صحنههای تئاتر باز شد و خانم ملوک بهرام سلطانی معروف به ملوک حسینی با ایفای نقش در نمایش «تا اینجوریم، همینجوره» نوشتۀ علیخان نصر بدعت حضور اولین زن مسلمان را در تئاتر ایران بنیان نهاد.